مشاعرۀ سنّتی

[narges*]

تا توانی دلی بدست آور
دل شکستن هنر نمی باشد

در اندیشه چنان مستِ خرابم
که دیگر می نیاید نیز خوابم
( اسرار نامه
عطار نیشابوری )​

​

​

​

​

​

 

[eghlimaa]

در اندیشه چنان مستِ خرابم
که دیگر می نیاید نیز خوابم
( اسرار نامه
عطار نیشابوری )​

مرا لا به لای کدام خاطره جا گذاشته ای
که اینقدر،
بوی تو را می دهم؟!
به کدام ارزو پیوند داده ای
که اینقدر،
احساس سنگینی می کنم؟!
برای کدام تنهایی
نگاه داشته ای؟!
تو را انتظاریست بانو
ما
وصله ناجور نیستیم.

"روح ا... ساریجلو"

 

[fahimeh89]

مرا لا به لای کدام خاطره جا گذاشته ای

که اینقدر،
بوی تو را می دهم؟!
به کدام ارزو پیوند داده ای
که اینقدر،
احساس سنگینی می کنم؟!
برای کدام تنهایی
نگاه داشته ای؟!
تو را انتظاریست بانو
ما
وصله ناجور نیستیم.

"روح ا... ساریجلو"

مکن به نامه سیاهی ملامت من مست.........که آگهست که تقدیر بر سرش چه نوشت

 

[mohandes soror]

ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند
درسرکارخرابات کنند ایمان را

 

[narges*]

ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند
درسرکارخرابات کنند ایمان را

ای هدهد صبا به سبا می فرستمت بنگر که از کجا به کجا می فرستمت

 

[fahimeh89]

ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند
درسرکارخرابات کنند ایمان را

ای دل گر از آن چاه زنخدان بدرآیی......هرجا که روی زود پشیمان بدر آیی...

 

[mani24]

ای دل گر از آن چاه زنخدان بدرآیی......هرجا که روی زود پشیمان بدر آیی...

یک شبی مجنون نمازش راشکست

بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود

فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد برلب درگاه او

پر زلیلا شد دل پر آه او

گفت یارب از چه خوارم کرده ای

 

[♥@SH!M♥]

یک شبی مجنون نمازش راشکست

بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود

فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد برلب درگاه او

پر زلیلا شد دل پر آه او

گفت یارب از چه خوارم کرده ای

یاد باد انکه زما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل خون دیده ی ما شاد نکرد

 

[mani24]

یاد باد انکه زما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل خون دیده ی ما شاد نکرد

در گفتــن و شنیــدن جملـۀ " دوستـــت دارم " چـــه هســـت ؟


که کسـی که میگــویـد


عاشــق تر میشـود و


کسـی که میشنـــود بی تفـــاوت تر ....​

 

[MOΣIN]

در گفتــن و شنیــدن جملـۀ " دوستـــت دارم " چـــه هســـت ؟


که کسـی که میگــویـد


عاشــق تر میشـود و


کسـی که میشنـــود بی تفـــاوت تر ....
​

روز هجران و شب فرقت يار آخر شد...زدم اين فال و گذشت اختر و کار آخر شد

 

[mani24]

روز هجران و شب فرقت يار آخر شد...زدم اين فال و گذشت اختر و کار آخر شد

در "تو" !
خلاصه کردم ...
ای کاش !
یک بار ...
تنها همین یک بار ...
تکرار می شدی !
تکرار ...
و ...
به آتیش میکشیدی این فاصله ها رو ...

 

[MOΣIN]

در "تو" !
خلاصه کردم ...
ای کاش !
یک بار ...
تنها همین یک بار ...
تکرار می شدی !
تکرار ...
و ...
به آتیش میکشیدی این فاصله ها رو ...

وان که گيسوي تو را رسم تطاول آموخت.......هم تواند کرمش داد من غمگين داد

 

[mani24]

وان که گيسوي تو را رسم تطاول آموخت.......هم تواند کرمش داد من غمگين داد

در گیسوان آن زن افسونگر
دیوانه وار عشق و هوس ریزد
باید شراب بوسه بیاشامد
ازساغر لبان فریبایی
مستانه سر گذارد و آرامد
بر تکیه گاه سینه زیبایی
ای آرزوی تشنه به گرد او

 

[MOΣIN]

وفا و عهد نکو باشد ار بياموزي............وگرنه هر که تو بيني ستمگري داند

 

[بابك خسروي]

در اندیشه چنان مستِ خرابم که دیگر می نیاید نیز خوابم ( اسرار نامه عطار نیشابوری )​

​

​

​

​

​

مرا کس نخواهد خريدن به هيچ/به ديوانگي در حريرم مپيچ

 

[mani24]

مرا کس نخواهد خريدن به هيچ/به ديوانگي در حريرم مپيچ

چشم مرا ز خواب پریشان نگاه دار
ای دل اگر چه بی سر و سامان تر از تو نیست
چون سایه سر رها کن و سامان نگاه دار

 

[naghmeh raha]

چشم مرا ز خواب پریشان نگاه دار
ای دل اگر چه بی سر و سامان تر از تو نیست
چون سایه سر رها کن و سامان نگاه دار

روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام ، آمدنم بهر چه بود
به کجا می روم آخر ، ننمایی وطنم...

 

[RZGH]

روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام ، آمدنم بهر چه بود
به کجا می روم آخر ، ننمایی وطنم...

من ایستاده تا کنمش جان فدا چوشمع
اوخودگذربه ما چونسیم سحرنکرد

 

[eghlimaa]

من ایستاده تا کنمش جان فدا چوشمع
اوخودگذربه ما چونسیم سحرنکرد

دفع بلای تن و آزار خلق
جز به مناجات و ثنای تو نیست

 

[RZGH]

دفع بلای تن و آزار خلق
جز به مناجات و ثنای تو نیست

توروتنهارهاکردوشدم من ناجی دستات
حالاکه اومده میگی جداشه دستم ازدستات

 

[eghlimaa]

توروتنهارهاکردوشدم من ناجی دستات
حالاکه اومده میگی جداشه دستم ازدستات

تو مپندار که خاموشی من
هست برهان فراموشی من

 

[RZGH]

تو مپندار که خاموشی من
هست برهان فراموشی من

نبودی............
نیستی.....................
نجابت یعنی ازباغ نگاهت به رسم عاطفه یک پونه چیدن.............................

 

[RZGH]

نبودی............
نیستی.....................
نجابت یعنی ازباغ نگاهت به رسم عاطفه یک پونه چیدن.............................

نکندیوسف عمرم رودازمصرخیالت
بازاواره تنهایی چاهم بکنی

 

[bahar-64]

نکندیوسف عمرم رودازمصرخیالت
بازاواره تنهایی چاهم بکنی

یارب به خدایی خداییت
وانگه به کمال پادشاییت
کز عشق به غایتی رسانم
کاو ماند اگر چه من نمانم

 

[hamid221]

یارب به خدایی خداییت
وانگه به کمال پادشاییت
کز عشق به غایتی رسانم
کاو ماند اگر چه من نمانم

مرا نرانی از درت
به حق نعمت غمت
تا بمانم من در رهت
تا جان دهم در مکتبت

 

[.:khodjoosh:.]

یارب به خدایی خداییت
وانگه به کمال پادشاییت
کز عشق به غایتی رسانم
کاو ماند اگر چه من نمانم

اگر چه من نمانم و نیست در امانم
امیدی هست ولی بر زبانم

 

[.:khodjoosh:.]

مرا نرانی از درت
به حق نعمت غمت
تا بمانم من در رهت
تا جان دهم در مکتبت

جان میدهم در مکتبت
بی انکه من درکت کنم
نران مرا از ره و درت
تا وقتی که ترکت کنم

 

[mani24]

جان میدهم در مکتبت
بی انکه من درکت کنم
نران مرا از ره و درت
تا وقتی که ترکت کنم

من که تازانو

در خلوص سکوت نباتی فرو رفته بودم

دست و رو را در اصوات موزون اشکال شستم .
بعد در فصل دیگر

کفش من تر شد از « لفظ » شبنم .
بعد ؛ وقتی که بالای سنگی نشستم

 

[bahar-64]

من که تازانو

در خلوص سکوت نباتی فرو رفته بودم

دست و رو را در اصوات موزون اشکال شستم .
بعد در فصل دیگر

کفش من تر شد از « لفظ » شبنم .
بعد ؛ وقتی که بالای سنگی نشستم

ما را بر آستان تو بس حق خدمت است
ای خواجه بازبین به ترحم غلام را

 

[mohandes soror]

الا ای پیرفرزانه مکن منعم زمیخانه
که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم