جوهر سازنده اولیه

aida22

عضو جدید
کاربر ممتاز
عرض سلام خدمت همه فلسفه دوستای عزیز:D
تو این تاپیک میخام درباره نظریه تعدادی از فلاسفه درباره این جهان ک آیا این جهان خود ماده ای بوده یا ن خالقی دانا اون رو آفریده،بنویسم..........البت باید عرض کنم تمام این مطالب نت برداری های خودم از کتاب دنیای سوفی هستش..........:w10::thumbsup2:
امیدوارم مورد توجه واقع شه:gol::gol::gol::gol:

طالس:اهل ملیتوس
-جوهری نهان که سرچشمه همه تغییرات است.
-منشا همه چیز آب است.
-همه چیز پر از خداست.


آنا کسیماندروس
:تقریبا همزمان با طالس
-جهان یکی از هزاران جهانی که در لاینتناهی به وجود آمده است.
-جوهری مشخص اما مثل طالس نمی اندیشید.
-جوهری که منشا همه چیز است باید چیزی غیر از همه چیز باشد.
-چیزها همه متناهی اند،پس چیزی که قبل و بعد آنهاست باید نامتناهی باشد که این ماده اولیه نمیتوند آب باشد.


آناکسیمنس
:اهل ملیتوس
-جوهری نهان که سرچشمه همه تغییرات است.
-منشا تمام چیزها آب،خاک،آتش است.
-به نظر او آب،هوای متراکم است.
-همچینین او معتقد است اب را بفشاریم خاک میشود.
-و اینکه آتش را نیز هوای رقیق تلقی میکرد.


پارمنیدس
:پیش از میلاد.............((هیچ چیز نمیتواند از هیچ بوجود آید))..............((هیچ چیز نمیتواند تغییر کند،بنابراینف بادراکهای حسی خود نباید اعتماد کرد))
-هر چه وجود داشته باشد پیوسته وجود داشته(این اندیشه برای یونانیان بیگانه نبود).
- به نظر او هیچ چیز نمیتواند از هیچ بوجود آید چیزی که هست نمیتواند نابود گردد.
-تغییر به مفهموم واقعی امکان پذیر نیست.
-هیچ چیز نمیتواند جز آنچه هست بشود.
-اعتقاد داشت حواس ما تصویری نادرست از جهان میدهد.


هراکلتوس
:............((ادراکهای حسی ما قابل اعتمادند))...........دو نقطه مقابل با پارمنیدس است..........
-همه چیز روان است.
-همه چیز پیوسته در گذر و حرکت و هیچ چیز ثابت نیست.
-به نظر او نوعی عقل کل وجود دارد که وجه مشترک همه ماست.
-به نظر او نوعی عقاید بیشتر مردم همانند بازیچه های کودکان است.



امپدولکس
:
-منشا طبیعت به هیچ وجه نمیتواند"عنصر"ی واحد باشد.
-به نظر او طبیعت از چهار اصل خاک،هوا،آتش،آب تشکیل شده است.
-معتقد بود در نیروی جداگانه در طبیعت به کار میرود که"مهر و کین"هستند که مهر چیزها را به هم جوش میدهد،کین آنها را از زهم جدا میکند.
-معتقد بود چشم نیز مانند هر چیز در طبیعت از خاک،هوا،آتش و آب تشکیل شده است....خاک چشمهای من چیزهای خاکی را میبیند؛آتش چشمهای من هر چه را از آتش است؛و آب چشمهای من هر چه از آب است،که اگر چشم من یکی را کم داشت من نمیتوانستم تمامی طبیعت را ببینم.


آناکساگوراس
:ساکن آتن
-طبیعت از ریز بیشماری درست شده است.
-ریزترین ذره ها پاره هایی از تمام چیزهای دیگر است.
-در هر تک سلول "چیزی از همه چیز است" کل در هر جز کوچک وجود دارد.
-خورشید خدا نیست و فقط یک سنگ گداخته است.
-ماه از خود نوری ندارد.


دموکریتوس
:((قطعه های بازی لگو که در عین کوچک بودن نمیتوانی کوچکتر کنی و با آن هر چه میخاهی بسازی.....))
-واحدهای ریز به نام اتم.
-طبیعت ترکیبی ست از شمار نامحدودی اتمهای مختلف.
-اتمها جاودانه نامتغیر و تجزیه ناپذیرند.
-"ماده گرا" که چون فقط به ماده و فضا اعتقاد داشت نه چیز دیگر.
-اعتقاد داشت روح انسان هم از اتمهای گرد و صاف و خاص درست شده است نه چیز دیگر.
-اعتقاد داشت انسان روح جاودان ندارد.

......تموم شد
:love::D
 

vahid haghverdi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ممنون........
خیلی جالب بود...;)

کاش ار فلاسفه ایرانی هم مینوشتید...
:gol:
 
بالا